نمایش موارد بر اساس برچسب: آزمایشگاه طرف قرارداد با بیمه بانک
راهنمای تفسیر آزمایشگاهی
افزایش شمارش پلاکتها:
علل افزایش شمارش پلاکتها در جدول ذیل آورده شده است:
علل ترومبوسیتوز |
|
نوع |
علل |
فیزیولوژیک |
ورزش، استرس، اپینفرین |
واکنشی |
خونریزی حاد، آنمی همولیتیک، عفونتها، بیماریهای التهابی، آنمی فقر آهن، بدخیمی، پس از جراحی، پس از برداشتن طحال، کمکاری طحال، پاسخ به داروها (وینکریستین، ترانس رتینوئیک اسید، سایتوکاینها، فاکتورهای رشد)، ترومبوسیتوز ریباند (مثلاً به دنبال بهبودی ترومبوسیتوپنی) و تروما |
کلونال |
لوسمی میلوژنیک حاد، بیماریهای میلوپرولیفراتیو (ترومبوسیتوز اولیه، پلیسیتمی ورا، متاپلازی میلوئید همراه با میلوفیبروز، CML)، سندرم میلودیسپلاستیک |
راهکار مواجهه با ترومبوسیتوز:
اولین گام در تشخیص، تکرار شمارش پلاکت به منظور تأیید ترومبوسیتوز است. افزایش پلاکتی که بهطور اتفاقی تشخیص داده شده باشد، اغلب در شمارش مجدد به حالت طبیعی باز میگردد.
ترومبوسیتوز کاذب غیرمعمول بوده ولی میتواند در کرایوگلوبینمی اتفاق افتد. بررسی گسترش خون محیطی، در رد این احتمال کمک کننده است.
زمانی که وجود ترمبوسیتوز پس از تکرار آزمایش تأیید شد، باید ترومبوسیتوز واکنشی یا ثانویه را از ترومبوسیتوز کلونال (اولیه، اتوایمیون یا نئوپلاستیک) تمایز داد. معمولاً ترومبوسیتوز واکنشی از ترومبوسیتوز کلونال شایعتر است. شدت ترومبوسیتوز نمیتواند معیاری قطعی برای تمایز این دو حالت باشد، ولی گرفتن تاریخچه و معاینات بالینی میتواند راهگشا باشد.
استفاده از علائم کلینیکی در افتراق بین ترومبوسیتوز واکنشی و کلونال |
|
واکنشی |
کلونال |
شمارش پلاکتها قبل از بیماری جاری (که منجر به ترومبوسیتوز واکنشی شده)، نرمال بوده است. |
شمارش پلاکت به طور دائمی بالا است |
وجود اختلالی شناخته شده که همراه با ترومبوسیتوز واکنشی است. |
هیچ علت قابل توضیحی از ترومبوسیتوز واکنشی وجود ندارد. |
علائم کلینیکی اختلالات میلوپرولیفراتیو وجود ندارد.* |
علائم کلینیکی مؤید حضور ترومبوسیتوز کلونال است.* |
عدم بزرگی طحال |
بزرگی طحال در 40% موارد |
عدم وجود سابقه ترومبوز شریانهای بزرگ یا وریدها |
سابقه ترومبوز شریانهای بزرگ یا وریدها |
* وجود خارش پس از استحمام، باید سریعاً توجه را به پلیسیتمی ورا جلب نماید. اریتروملالژیا که با درد، قرمزی و ایسکمی انگشتان همراه است، ممکن است در بیماران مبتلا به پلیسیتمی ورا یا ترومبوسیتوز اولیه رخ دهد. در بعضی از بیماران مبتلا به پلیسیتمی ورا پرخونی قابل توجه ممکن است دیده شود. |
انجام آزمایشات میتواند نقش مهمی در تمایز این دو نوع ترومبوسیتوز داشته باشد. با انجام CBC میتوان به موارد زیر دست یافت:
-در صورت وجود آنمی ناشی از التهاب باید به ترومبوسیتوز واکنشی توجه نمود.
- سلولهای میکروسیت و هیپوکروم میتواند نشانگر آنمی فقر آهن باشد.
- لکوسیتوز نوتروفیلی میتواند بیانگر این مطلب باشد که ترومبوسیتوز واکنشی در اثر عفونت یا التهاب ایجاد شده است. البته باید به CML نیز توجه داشت.
- افزایش هموگلوبین نیز میتواند توجه را به پلیسیتمی ورا و یا دیگر اختلالات میلوپرولیفراتیو معطوف سازد.
نکات مهم کلیدی که با بررسی گسترهی خون محیطی میتوان بهدست آورد، در جدول ذیل آورده شده است:
استفاده از گسترش خون محیطی به منظور تعیین اتیولوژی ترومبوسیتوز |
|
یافتههای حاصل از بررسی گسترش خون محیطی |
وضعیت پیشنهادی |
لکواریتروبلاستوز* |
میلوفیبروز اولیه |
لکوسیتوز همراه با شیفت به چپ شدید |
لوسمی میلوژنیک مزمن یا عفونت |
اجسام دهل، دانههای توکسیک، واکوئولیزاسیون نوتروفیلها |
عفونت |
اجسام هاولـ ژولی |
کمکاری طحال |
آنمی نورموسیتی یا ماکروسیتی همراه با نشانههای دیساریتروپوئزیس، دیسگرانولوپوئوزیس و دیسمگاکاریوپوئزیس |
سندرم میلودیسپلاستیک |
پلاکتهای غولآسا |
ترومبوسیتوز کلونال |
* این اصطلاح اشاره به وجود گلبولهای قرمز قطره اشکی، گلبولهای قرمز هستهدار و گلبولهای سفید نابالغ دارد. |
سطح طبیعی فریتین سرم، میتواند در رد آنمی فقر آهن مفید باشد.
سطوح ESR و CRP که هر دو در واکنش فاز حاد ايجاد ميشوند، غالباً در ترومبوسیتوز واکنشی افزایش دارند ولی افزایش آنها از ویژگیهای ترومبوسیتوز کلونال نمیباشد. اگر احتمال ترومبوسیتوز واکنشی میرود، شمارش پلاکتی را پس از یک ماه از درمان بیماری زمینهای تکرار نمایید. شمارش طبیعی تأییدی بر تشخیص خواهد بود.
اگر مشکوک به ترومبوسیتوز کلونال شدید آسپیراسیون و بیوپسی مغز استخوان را باید در نظر داشت. همچنین آنالیز سیتوژنتیک به منظور شناسایی موتاسیونهای Jak2 و bcr/abl، اندازهگیری حجم گلبول قرمز و سطح اریتروپوئیتين باید مورد توجه قرارگیرد. (موتاسیون JAK2 در اکثر بیماران مبتلا به پلیسیتمی ورا و 50% مبتلایان به ترومبوسیتوز اولیه مشاهده میشود).
برای تشخیص ترومبوسیتوز اولیه، باید ترومبوسیتوز واکنشی و سایر علل ترومبوسیتوز کلونال نظیر پلیسیتمی ورا، میلوفیبروزیس اولیه، CML، سندرم میلودیسپلاستیک و AML را رد کرد.
یافتههای هماتولوژیک در ترومبوسیتوز اولیه |
|
پارامتر هماتولوژیک |
ناهنجاری |
شمارش پلاکتی |
افزایش یافته |
هموگلوبین |
معمولاً طبیعی بوده، اما ممکن است در بیماران مبتلا به خونریزی مزمن پائین باشد. |
MCV |
گلبولها بهطور معمول نورموسیت بوده، اما ممکن است در بیماران مبتلا به خونریزی مزمن میکروسیت باشند. |
شمارش گلبولهای سفید |
طبیعی یا افزایش یافته است |
گسترش خون محیطی |
تودههای بزرگ پلاکتی، اختلاف قابل توجه در اندازه پلاکتها (پلاکتهای غولآسا، پلاکتهای کوچک، گرانولاسیون غیرطبیعی)، شمارش طبیعی یا افزایش یافته گلبولهای سفید ممکن است دیده شوند. گلبولهای قرمز معمولاً نورموسیت و نورموکروم بوده، ولی در بیماران مبتلا به خونریزی مزمن ممکن است میکروسیت و هیپوکروم باشند. |
آزمایش مغز استخوان |
مغز استخوان نورموسلولار تا هیپرسلولار بوده و مگاکاریوسیتها غالب میباشند. آهن قابل رنگآمیزی وجود داشته و فیبروز دیده نمیشود یا بسیارکم است. |
آزمایشگاه طرف قرارداد با بیمه بانک|آزمایش های بیماری های جنسی|آزمایشهای ناباروری|آزمایشگاه طرف قرارداد با بیمه کوثر|آزمایشگاه طرف قرارداد با بیمه ایران|آزمایشگاه طرف قرارداد با بیمه بانک تجارت
HROMBOCYTOSIS T t |
- Platelet count recently normal (i.e, before current iliness known to be associated with reactive thrombocytosis) - Presence of condition known to be associated with reactive thrombocytosis - No clinical featuresof myeloproliferative disorders - No splenomegaly - No history of large – vessel arterial or venous thrombosis |
- Persistently ↑platelet count - No identifiable reactive thrombocytosis - Clinical features suggestive of clonal thrombocytosis present - Splenomegaly - History of large-vessel arterial or venous thrombosis |
Consider reactive thrombocytosis |
Consider clonal thrombocytosis |
Repeat piatelet count 1 month after treatment of underlying cause |
Perform evaluation to establish diagnosis and type of clonal thrombocytosis** |
Platelet count remainis ↑→ consider clonal thrombocytosis |
Normalization of platelet count → reactive thrombocytosis |
Is the thrombocytosis reactive clonal*? |
*ترومبوز کلونال در مبتلایان به اختلالات میلوپرولیفراتیو (شامل ترومبوسیتوز اولیه، متاپلازی میلوئید با منشأ ناشناخته،CMLT، پلی سیتمی ورا) یا سندروم میلودیسپلاستیک دیده میشود.
** این ارزیابیها عبارتند از بیوپسی مغز استخوان، مطالعات سیتوژنیک، استفاده از روش FISH براي تشخيصbcr/abl و شناسایی موتاسیون JAK2.
راهکار مواجهه با بیمارانی کهPT بالا و aPTT نرمال دارند
علل: بیماریهای کبدی، مصرف وارفارین، کمبود ویتامین K، انعقاد داخل عروقی منتشر (DIC)، کمبود فاکتور هفت، مهار کننده فاکتور هفت و لوپوس آنتیکوآگولان.
اصول: آزمایش PT بهمنظور اندازهگیری فعالیت مسیر خارجی و مشترک انعقاد انجام میگیرد. در حالی که نام آزمایش نشان دهندهی اندازهگیری پرترومبین (فاکتور 2) میباشد، ولی با انجام آن فعالیت پنج فاکتور انعقادی دیگر شامل فاکتورهای 1، 2، 5، 7 و 10 نیز میسر میگردد.
آزمایشگاهها نتایج PT را به شکلهای مختلفی گزارش میکنند. PT در اغلب موارد، بصورت زمان موردنیاز برای تشکیل لخته گزارش میشود و باید با محدودهی مرجع همان آزمایشگاه مقایسه گردد. روش دیگری که در سالهای اخیر شدیداً مورد توجه قرار گرفته، گزارش نتایج براساس INR است که بهویژه در مانیتورینگ درمان با ضد انعقادهای خوراکی مفید میباشد. با این حال بسیاری از آزمایشگاهها از هر دو نوع گزارش استفاده مینمایند.
راهکار مواجهه با افزایش PT:
مرحلهی اول: رد علل افزایش کاذب PT
اولینگام آن است که مطمئن شویم افزایش PT بصورت کاذب نمیباشد. علل افزایش کاذب PT عبارتند از:
- خون و ضد انعقاد به نسبت نامتناسب در لولهی آزمایش مخلوط شده باشند.
- نمونه از رگی گرفته شده باشد که به آن سرم وصل است.
- در بیماران مبتلا به پلیسیتمی ورا برای اجتناب از آن، باید در هنگام نمونهگیری نسبت ضد انعقاد موجود در لولهی آزمایش را متناسب با درجهی پلیسیتمی تنظیم نمود.
اگر در اثر تکرار آزمایش PT طبیعی گردید، نیاز به پیگیری بیشتر نیست ولی اگر در تکرار مجدد،PT همچنان بالا بود باید مرحلهی بعدی را پیگیری کرد.
مرحلهی دوم: ارزیابی علل شایع
علل شایعی که باعث افزایش PT میشوند عبارتند از درمان با وارفارین، کمبود ویتامین K و بیماریهای کبد.
درمان با وارفارین:
افزایش PT ناشی از مصرف وارفارین به سهولت قابل تشخیص است. در برخی موارد مصرف ناخودآگاه وارفارین گزارش شده است. در هر حال اگر شک داشتید که افزایش PT ناشی از افزایش وارفارین است، میتوانید سطح سرمی وارفارین را اندازهگیری نمایید.
کمبود ویتامین K:
کمبود خفیف ویتامین K با افزایش PT همراه است، ولی در کمبود شدید ویتامین K، PT و PTT هر دو افزایش مییابند. فقر غذایی، درمان طولانی با آنتیبیوتیکهای وسیعالطیف و سوءجذب، از علل شایع کمبود ویتامین K محسوب میشوند.
بیماریهای کبد:
در بیماریهای کبدی خفیف و یا اوایل این بیماریها فقط PT افزایش یافته، ولی در بیماریهای کبدی مزمن یا شدید، PT و PTT هر دو افزایش مییابند.
افزایش پیشرونده PT در بیماران مبتلا به بیماری حاد کبد میتواند نشانگر نارسایی کبد بوده و نیاز به پیوند کبد را مطرح نماید. میزان افزایش PT در مبتلایان به بیماری کبدی مزمن، در تعیین score Child-Turcotte-Pugh نقش دارد. این اندکس نشان دهندهی ریسک جراحی در بیماران کبدی است و در تعیین ضرورت پیوند کبد نیز کاربرد دارد.
اگر افزایش PT در اثر مصرف وارفارین، کمبود ویتامین K و یا بیماری کبدی بود، نیاز به پیگیری بیشتر نیست ولی اگر علت افزایش PT نامشخص بود، مرحلهی سوم را انجام دهید.
مرحلهی سوم: انجام Mixed PT
زمانی که علت افزایش PT مشخص نشد گام بعدی انجام این تست است. در این تست پلاسمای بیمار را با پلاسمای نرمال به مقدار مساوی مخلوط کرده و آزمایشPT را روی آن انجام میدهیم. اگر PT در اثر مخلوط نمودن پلاسمای بیمار با پلاسمای طبیعی تصحیح شد و به میزان طبیعی برگشت، علت افزایش PT میتواند مصرف وارفارین، کمبود ویتامین K، بیماری کبد و یا کمبود فاکتور هفت باشد ولی اگر مقدار PT تصحیح نگردید، افزایش PT ناشی از وجود لوپوس آنتیکوآگولانت یا یک عامل مهار کننده دیگر است.
توجه: گاهی اوقات افزایش جزئیPT به واسطه عوامل مهاركننده با افزایش پلاسمای نرمال (Mixed PT ) برخلاف انتظار باعث تصحیح میشود، اما اگر زمان انکوباسیون پلاسمای طبیعی و بیمار را بیشتر کنیم (معمولاً یک ساعت)، افزایش PT اصلاح نمیشود. گاهی اوقات نیز افزایش شدیدPT که ناشی از کمبود فاکتورهای انعقادی است با تست Mixed اصلاح نمیشود.
|
اگر PT تصحیح یافته و به سطح طبیعی برگشت، مرحله چهارم را بررسی کنید ولی اگر PT تصحیح نگردید، ارزیابی مرحله پنجم را انجام دهید.
مرحلهی چهارم: تجویز ویتامین K
وقتی افزایش PT با انجام Mixed PT به مقدار طبیعی بازگشت، باید به مصرف وارفارین، کمبود ویتامین K، بیماری کبدی، کمبود فاکتور هفت و انعقاد داخل عروقی منتشر توجه نمود. در این میان کمبود فاکتور هفت نادر بوده، ولی عوامل دیگر شایعترند.
به منظور تمایز کمبود ویتامین K از علل دیگر، باید مقدار 10mg ویتامین K بهصورت زیرجلدی تززیق شود. اگر PT در مدت 24 ساعت به سطح طبیعی خود برگشت مؤید کمبود ویتامین K بوده و در صورت عدم برگشت، نشانهی بیماری کبدی خواهد بود. اندازهگیری فاکتور پنج نیز در افتراق بین کمبود ویتامین K و بیماریهای کبدی مفید است زیرا سطح فاکتور پنج در بیماریهای کبدی پایین میباشد.
در صورتی که به انعقاد داخل عروقی منتشر مشکوک بودید آزمایشات مربوط به DIC را درخواست نمایید. اگر بیماری کبدی، کمبود ویتامین K و یا انعقاد داخل عروقی منتشر وجود نداشت، اندازهگیری سطح فاکتور هفت به منظور تشخیص کمبود آن باید انجام شود.
مرحلهی پنجم: تعیین عوامل مهار کننده
اگر مقدار PT با انجام آزمایش Mixed PT به سطح طبیعی باز نگردد، باید به مهارکننده فاکتور هفت یا لوپوس آنتیکوآگولانت توجه نمود. معمولاً وجود لوپوس آنتیکوآگولانت شایعتر از عامل مهار کننده است. باید توجه داشت که در اکثر موارد لوپوس آنتیکوآگولانت با افزایش PTT (با یا بدون افزایش PT) همراه است ولی گاهی اوقات نیز بیماران ممکن است PT بالا و PTT نرمال داشته باشند.
↑ PT (normal aPTT) |
Presentation is not consistent with warfarin therapy or liver disease. Administer vitamin K. |
Is the PT spuriousiy eievated?* |
Repeat PT remains elevated → consider common causes |
Repeat test is normal → no Further evaluation necessary |
Presentation consistent with disease (known history, stigmata of chronic liver disease, ↓ albumin, ↑ AST and ALT) → liver diseaseᶺ |
Known warfarin use → warfarin therapy** |
PT dose not correct to normal → consider DICᶺᶺ |
PT correct to normal → vitamin K deficiency |
Perform mixing study |
Clinical presentation and testing (D-dimer) not consistent DIC |
Clinical presentation and testing (D-dimer) consistent with DIC → DIC |
Correction of PT to normal → Evaluate for factor VII deficiencyᶺᶺᶺ |
PT dose not correct to normal → evaluate for inhibitor (factor VII inhibitor, lupus anticoagulant)*** |
* رعایت نکردن نسبت خون با ضد انعقاد هنگام گرفتن نمونه، خونگیری از بیماری که در حال گرفتن سرم میباشد و وجود پلیسیتمی میتواند به طور کاذب بر نتایجPT تأثیر بگذارد.
**قطع مصرف وارفارين يا مسموميت با آن بايد مد نظر باشد
8 گاهی کمبود ویتامینK همزمان با بیماری کبدی در فرد وجود دارد. در این موارد تجویز ویتامینK باعث بهبود نسبیPT میشود اما آن را کاملاً اصلاح نمیکند.
88 درDIC معمولاً افزایش PT و PTT هر دو دیده میشود.
888ساير علل افزايش PT كه اصلا ح ميشوند عبارتند از كمبود ويتامين K، بيماري كبدي و مصرف وارفارين
***كمبود فاكتور هفت بسيار نادر است ولي لوپوس آنتي كواگولانت غير معمول نيست
********************************************************************
نسبت همسو شده بینالمللی (INR)
علل افزایش INR: بیماری کبدی، مصرف وارفارین، کمبود ویتامین K، انعقاد داخل عروقی منتشر، کمبود فاکتور هفت، مهار کننده فاکتور هفت و لوپوس آنتیکوآگولانت.
INR در مانیتورینگ درمان طولانی مدت با ضد انعقادهای خوراکی نظیر وارفارین مفید است. به همین علت INR جایگزین اندازهگیری PT شده است. با این حال بیش از90% آزمایشگاهها، اقدام به گزارش هر دو مورد PT و INR نموده و فقط 7% آنها، صرفاً INR را گزارش مینمایند.
وقتی در اثر مصرف بیش از اندازه ضد انعقادهای خوراکی مقدارINR بهطور قابلتوجهی افزایش یافت، قطع مصرف آن به منظور کاهش احتمال خطر خونریزی ضروری میباشد (به جدول زیر توجه نمایید).
وضعیت |
وجود خونریزی |
راهکار اصلاحی |
INR بیش از محدوده درمانی است اما کمتر از 5 است |
خیر |
دوز دارو را کم کرده یا قطع کنید. وقتی INR به محدوده درمانی رسید مجدداً درمان را با دوز کمتر شروع کنید. البته اگر افزایش INR فقط مختصری بالاتر از محدوده درمانی بود نیاز به قطع دارو نیست. |
INR مساوی یا بیشتر از 5 است |
خیر |
1 یا 2 دوز بعدی را قطع کرده و وقتی INR به محدوده درمانی رسید مجدداً درمان راشروع کنید. اگر ریسک خونریزی وجـــــــــود داشــــت باید ویتامین K (1-2.5 mg po) نیز به بیمار داده شود. در موارد اورژانس (مثلاً وقتی بیمار نیاز به جراحی دارد) ویتامین k (5 mg po) به بیمار داده میشود. در این حالت برگشت INR به حالت طبیعی طی 24 ساعت رخ میدهد. در صورتی کهINR اصلاح نشد ميتوان باز هم به تزريق ویتامینK (1-2 mg po ) ادامه داد |
INR مساوی یا بیشتر از 9 |
خیر |
درمان با وارفارین را متوقف کرده و ویتامین K به میزان (2.5-5 mg po) تجویز نمایید. در این حالت INR طی 24-48 ساعت به حالت طبیعی برمیگردد. بايد به طور مرتب وضعيت را كنترل نموده و در صورت لزوم دوز ويتامين K را افزايش داد. وقتیINR در محدوده درمانی قرار گرفت، درمان را از سر گیرید. |
خونریزی جدی با هر مقدار INR |
بله |
درمان با وارفارین را متوقف کرده و ویتامین K را به میزان10 mg IV بطور آهسته تزریق نمایید. براساس میزان فوریت شرایط، FFP، PCC، یا rVIIa نیز به بیمار داده شود. ویتامینK را میتوان هر 12 ساعت تجدید کرد. |
خونریزی شدید و مرگآور |
بله |
درمان با وارفارین رامتوقف کرده FFP، PCC، یا rVIIa به بیمار داده شود و ویتامین K را به میزان10 mg IV بطور آهسته تزریق نمایید. بسته به نیاز و براساس INR بیمار ،این کار را تکرار کنید. |
راهکار مواجهه با بیمارانی کهaPTT بالا وPTطبیعی دارند
علل افزایش aPTT: تجویز هپارین، کمبود فاکتورها (VIII، IX، XI، XII، پرهکالیکرئین، کینینوژن با وزن مولکولی بالا)، مهار کننده فاکتورهای VIII، IX، XI، XII، پرهکالیکرئین و کینینوژن با وزن مولکولی بالا، وجود لوپوس آنتیکوآگولانت، بیماری فون ویلبراند.
اندازهگیری aPTT به منظور ارزیابی مسیرهای داخلی و مشترک انعقاد بهکار میرود. بدین ترتیب aPTT تمامی فاکتورهای انعقادی به استثناء فاکتورهای VII، XIII را اندازهگیری مینماید.
آزمایشگاهها میزان aPTT را بر اساس زمان مورد نیاز برای تشکیل لخته (بر حسب ثانیه)گزارش مینمایند.
راهکار مواجهه با افزایش aPTT
مرحلهی اول: رد افزایش کاذب aPTT
اولین گام، اطمینان از عدم افزایش کاذب aPTT میباشد. این موارد عبارتند از:
- خون و ضد انعقاد به نسبت نامتناسب در لولهی آزمایش مخلوط شده باشند.
- نمونه از رگی گرفته شده باشد که به آن سرم وصل است.
-در بیماران مبتلا به پلیسیتمی ورا که برای اجتناب از آن، باید در هنگام نمونهگیری نسبت ضد انعقاد موجود در لولهی آزمایش را متناسب با درجهی پلیسیتمی تنظیم نمود.
با توجه به نکات فوق و تکرار آزمایش اگر مقدار aPTT طبیعی شد نیاز به اقدامات بیشتر نمیباشد ولی اگر طبیعی نگردید، مرحلهی دوم را بررسی کنید.
مرحلهی دوم: توجه به درمان با هپارین
افزایش aPTT در اثر مصرف هپارین با گرفتن شرح حال از بیمار به آسانی آشکار میشود. در بیمارانی که هپارین مصرف نمیکنند، اگر نمونه از طریق عروق مرکزی یا کاتترهای شریانی آغشته به هپارین گرفته شده باشد، ممکن است افزایش aPTT را بهمراه داشته باشد. در این موارد زمان ترومبین نیز افزایش مییابد. در موارد مشکوک به آلودگی با هپارین، آزمایش را مجدداً از طریق نمونهگیری از یک ورید محیطی یا استفاده از مواد خنثی کننده هپارین تکرار نمائید.
توجه: اندازهگیری aPTT آزمایش انتخابی برای مانیتورینگ بیمارانی است که تحت درمان با هپارین میباشند. در بیمارانی که تحت درمان با دوزهای استاندارد"هپارین با وزن مولکولی پایین" هستند aPTT تغییر نکرده و یا افزایش بسیار کمی دارد (کمتر از 40 ثانیه). برای مانیتورینگ این بیماران اندازهگیری فعالیت آنتی X توصیه میشود. |
اگر افزایش aPTT به دلیل مصرف هپارین باشد نیاز به بررسی بیشتر نیست، درغیر این صورت ارزیابی مرحلهی سوم را انجام دهید.
××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××
مرحله ی سوم: انجام Mixed PTT
در این آزمایش مقادیر مساوی از پلاسمای بیمار با پلاسمای طبیعی مخلوط شده و آزمایش aPTT روی آن انجام میشود. اگر افزایش aPTT در اثر مخلوط نمودن پلاسمای طبیعی تصحیح شد و به میزان طبیعی برگشت، عامل افزایش aPTT در اثر کمبود یکی از فاکتورهای انعقادی است ولی اگر مقدار آن تصحیح نگردید، افزایش aPTT در اثر وجود مهار کنندهها و یا لوپوس آنتیکوآگولانت میباشد.
توجه: گاهی اوقات عوامل مهار کننده باعث افزایش جزئی aPTTمیشوند. در این موارد افزایش پلاسمای نرمال (Mixed PTT) برخلاف انتظار باعث تصحیح aPTT میشود اما اگر زمان انکوباسیون پلاسمای طبیعی و بیمار را بیشتر کنیم (معمولاً یک ساعت) افزایش aPTT اصلاح نمیشود. بندرت نیز افزایش شدید aPTT که ناشی از کمبود فاکتورهای انعقادی است با تستMixed اصلاح نمیشود.
|
اگر با انجام این آزمایش،aPTT نرمال شد مرحله چهارم را بررسی کنید و اگر aPTT به سطح طبیعی برنگشت مرحله پنجم را ارزیابی کنید.
مرحلهی چهارم:
اگر افزایش زمان aPTT با انجام آزمایش Mixed به مقدار طبیعی برگشت، باید به کمبود فاکتورهای VIII، IX، XI، XII، پرهکالیکرئین، کینینوژن با وزن مولکولی بالا یا بیماری فونویلبراند توجه نمود.
مهمترین نکته کلیدی در تشخیص افتراقی، توجه به سابقه خونریزی بیماران است. کمبود فاکتورهای XII، پرهکالیکرئین و کینینوژن با وزن مولکولی بالا باعث افزایش aPTT بدون هیچگونه سابقهای از خونریزی میشود. در مقابل کمبود فاکتورهای VIII، IX، XI و بیماری فونویلبراند همراه با سابقه خونریزی در بیمار میباشد، البته کمبود خفیف هر یک از این فاکتورها نمیتواند باعث خونریزی شدید در دوران کودکی شود.
اندازهگیری فاکتورها میتواند مشخص کند که کدام یک از آنها دچار کمبود است. از آنجا که کمبود فاکتور VIII (هموفیلیA) شایعتر میباشد، لذا بهتر است ارزیابی ابتدا با اندازهگیری فاکتور VIII شروع شود.
توجه: اگر سطح فاکتور VIII پایین بود، به کمبود فاکتور VIII یا بیماری فونویلبراند توجه شود. به منظور تشخیص افتراقی بیماری فونویلبراند و کمبود فاکتور VIII از یکدیگر، انجام چندین آزمایش مورد نیاز است که عبارتند از: اندازهگیری آنتیژن پلاسمایی فونویلبراند (vWf:Ag)، فعالیت کوفاکتور ریستوستین پلاسما (vWf:RCo) و زمان سیلان (BT) (یا سنجش فونکسیون پلاکتها) باید توجه داشت که فاکتور فونویلبراند یک پروتئین واکنشی فاز حاد بوده و لذا در زمان استرس و حاملگی افزایش مییابد، در نتیجه سطح طبیعی آن الزاماً وجود بیماری را رد نمیکند. اگر یک یا چند آزمایش غیرطبیعی بود، باید آزمایشات تکمیلی برای تشخیص زیرگروههای این بیماری انجام داد. این آزمایشات عبارتند از تفکیک مولتیمرهای فونویلبراند به روش ژل الکتروفورز و تجمع القاء شده پلاکتها با ریستوستین (RIPA). |
اگر سطح فاکتور VIII طبیعی بود، باید مبادرت به اندازهگیری فاکتورهای IX (فاکتور هموفیلی B) و فاکتور XI نمود، که در این بین کمبود فاکتور IX شایعتر میباشد.
مرحلهی پنجم: تعیین مهار کننده فاکتورهای انعقادی
زمانی که افزایش aPTT با انجام آزمایش Mixed به سطح طبیعی برنگشت، به موارد ذیل توجه نمایید:
هپارین
نقش هپارین به سادگی پس از مرور پرونده پزشکی بیمار آشکار خواهد شد. اگر خون بیمار با کاتترهای آغشته به هپارین گرفته شده باشد نتیجه آزمایش aPTT مختل میشود. در این موارد میتوان aPTT را بر روی نمونهی خون وریدی بیمار تکرار نمود. راه دیگر اندازهگیری زمان ترومبین و رپتیلاز میباشد. زمان ترومبین در صورت وجود هپارین افزایش یافته ولی زمان رپتیلاز طبیعی خواهد بود.
مهار کننده فاکتورهایVIII، IX، XI
مهار کننده فاکتورهای VIII و IX معمولاً در بیماران مبتلا به هموفیلی دیده میشود. گاهی اوقات نیز این مهار کنندهها میتوانند در اشخاص سالم و یا در افراد مبتلا به برخی بیماریها از قبیل بیماریهای اتوایمیون و اختلالات لنفوپرولیفراتیو ایجاد شوند. سنجش این مهاركنندهها تشخیص را محرز ميكند.
لوپوس آنتیكوآگولانت
به منظور تأیید حضور لوپوس آنتیکوآگولانت از آزمایشی استفاده میشود که در آن با افزودن فسفوليپید، زمان انعقاد طبیعی میگردد. اگر آزمایش مثبت شد، باید مشخص نمود که آیا بیمار سایر معیارهای سندرم آنتیبادی ضد فسفولپید را دارد یا خیر. همچنین باید بیماریهایی که میتوانند باعث تولید لوپوس آنتیکواگولانت شوند را بررسی نمود.
بیماریهای همراه با لوپوس آنتیکوآگولان |
|
بیماریهای اتوایمیون |
لوپوس اریتماتوز منتشر، آرتریت روماتوئید، سندرم آنتیفسفولپید اولیه، سندرمهای همپوشان (Overlap syndroms) |
ناشی از دارو |
هیدرالازین، پروکاین امید، کلرپرومازین، کیندین |
اختلالات لنفوپرولیفراتیو |
لنفوما، لوسمی سلول مویی شکل (Hairy cell)، ماکروگلبولینمی والدنشتروم |
عفونت |
ویروسی، باکتریایی، پروتوزوآیی (تکیاختهای) |
سایر موارد |
ایدیوپاتیک، حاملگی، بدخیمیهای توپر |
Is the aPTT spuriousiy ↑*? |
↑ aPTT (normal PT) |
Correction of aPTT → factor deficiency |
Repeat aPTT remains ↑ → perform mixing study |
Repeat aPTT is normal → heparin contamination |
If patient is not on heparin therapy, repeaet aPTT using blood drawn from peripheral vein |
Repeat test is normal → no further evaluation necessary |
Repeat aPTT remains eievated → consider heparin therapy or contamination** |
Evaluate for inhibitor to specific factor (VIII, IX, XI) or lupus anticoagulant |
Perform specific assays for the following factors^:
VIII, IX, XI, XII, high molecular weight kininogen, prekallikrein |
aPTT dose not correct → presence of inhibitor |
****************************************************************
راهکار مواجهه با بیمارانی کهPT و aPTTبالا دارند
علل افزایش: هپارین، وارفارین، مسمومیت با جوندهکش برودیفاکوم، مهارکنندهی مستقیم ترومبین، کمبود فاکتورهای (X,V,II,I)، کمبود ویتامین K، بیماری کبدی شدید، انعقاد داخل عروقی منتشر، فیبرینوژنولیز اولیه، دیس فیبرینوژنمی، لوپوس آنتیکوآگولانت، مهار کننده فاکتورهای (X,V,II,I)
راهكار مواجهه:
مرحلهی اول: رد افزایش کاذب
اولین گام، اطمینان از کاذب نبودن افزایش PT، aPTT است. علل افزایش کاذب عبارتند از:
- زمانیکه خون و ضد انعقاد به نسبت لازم با هم مخلوط نشده باشند.
- خونگیری از رگی که به آن سرم وصل است.
- بیماران مبتلا به پلیسیتمی. در این بیماران به منظور اجتناب از این افزایش کاذب باید نسبت ضد انعقاد مصرفی و خون گرفته شده متناسب با درجهی هماتوکریت تنظیم گردد.
اگر افزایش PT و aPTT کاذب نبود، مرحلهی دوم را بررسی نمایید.
مرحلهی دوم: بررسی مصرف هپارین و وارفارین
در بیمارانی که دوزهای درمانی هپارین میگیرند فقط aPTT افزایش مییابد اما در بیمارانی که بیش از دوز درمانی هپارین مصرف نمایند ممکن است PT و aPTT هر دو افزایش یابند. در بیماران تحت درمان با دوزهای درمانی وارفارین نیز، فقط میزان PT افزایش مییابد ولی در بیمارانی که دوزهای بیشتر میگیرند ممکن است PT و aPTT هر دو افزایش یابند.
گاهی ممکن است که پزشکان با بیماری مواجه شوند که به صورت اتفاقی وارفارین مصرف نموده و یا دچار مسمومیت با آن شده است. مسمومیت با جوندهکش برودیفاکوم که خاصیت ضد انعقادی دارد نیز ممکن است گاهی دیده شود. در چنین مواردی برای تأیید تشخیص، باید سطح پلاسمایی وارفارین یا برودیفاکوم اندازهگیری شود.
در بیمارانی که حتی تحت درمان با هپارین نیستند ممکن است خونگیری از عروق مرکزی یا شریانها با کاتترهای آغشته به هپارین صورت گرفته باشد. در این افراد PT و aPTT افزایش مییابد و با نمونهگیری مجدد از طریق وریدهای محیطی، مقادیر آنها طبیعی خواهد شد.
اگر افزایش PT و aPTT در اثر مصرف هپارین و وارفارین نبود، مرحله سوم را بررسی نمایید.
مرحلهی سوم: انجام Mixing tests
در این آزمایش پلاسمای بیمار با پلاسمای طبیعی به مقدار مساوی مخلوط میشود و آزمایشPT و PTT انجام میگیرد. با انجام این آزمایش مشخص خواهد شد که افزایش PT و aPTT در اثر کمبود فاکتورهای انعقادی بوده و یا اینکه در اثر عوامل مهار کننده میباشد.
توجه: بندرت عوامل مهار کننده فاكتور كه باعث افزایش جزئیPT و aPTTمیشوند، با افزایش پلاسمای نرمال برخلاف انتظار باعث تصحیح aPTT وPT میشود اما اگر زمان انکوباسیون پلاسمای طبیعی و بیمار را بیشتر کنیم (معمولاً یک ساعت) افزایش aPTT اصلاح نمیگردد. گاهی اوقات نیز افزایش شدید aPTT و PT که ناشی از کمبود فاکتورهای انعقادی است با تستMixed اصلاح نمیشود.
|
اگر سطح سرمی PT و aPTT با انجام مطالعهی ترکیبی به سطح طبیعی برگشت، علت افزایش آنها در اثر کمبود فاکتور بوده و اگر چنین نشد، علت آن لوپوس آنتیکوآگولانت یا وجود مهار کننده فاکتورهای انعقادی میباشد. اگر سطح PT و aPTT طبیعی شده مرحلهی چهارم را پیگیری نمایید و در غیر این صورت مرحله پنجم را ارزیابی کنید.
مرحلهی چهارم: بررسی علت کمبود فاکتور
کمبود ویتامین K
مراحل اولیه کمبود ویتامین K با افزایش PT همراه بوده، ولی در کمبودهای شدید، PT و aPTT هر دو ممکن است افزایش یابند.
انعقاد داخل عروقی منتشر
DIC یک تشخیص کلینیکی بوده، که از طریق انجام مجموعهای از آزمایشات (و نه یک آزمایش ساده) قابل تأیید میباشد. این آزمایشات شامل شمارش پلاکتها، اندازهگیری PT و aPTT، فیبرینوژن، دیدایمر و بررسی گسترش خون محیطی میباشد.
اگرچه شمارش پلاکتها در DIC بهطور معمول پایین میباشد اما در DIC مزمن ممکن است طبیعی باشد. در اکثریت بیمارانPT و aPTT افزایش مییابد اما ممکن است در DIC مزمن يا مراحل اوليه، این آزمایشات نیز طبیعی باشند. سطح فیبرینوژن اصولاً پایین است ولی با توجه به اینکه فیبرینوژن از پروتئینهای فاز حاد میباشد سطح آن ممکن است طبیعی یا حتی بالا باشد. در اینگونه موارد، اندازهگیری پیاپی فیبرینوژن کاهش سطح آن را آشکار خواهد نمود.
دیدایمر نیز هرچند در بیماران DIC معمولاً مثبت میباشد ولی در تشخیص آن اختصاصی نبوده و ممکن است در شرایط دیگری مثل آمبولی ریوی و جراحی نیز مثبت گردد. بررسی گسترش خون محیطی نیز، حضور شیستوسیتها را در 50% بیماران نشان خواهد داد.
تمایز DIC از فیبرینوژنولیز اولیه و بیماری کبدی شدید، میتواند مشکل باشد.
فیبرینوژنولیز اولیه
علائم فیبرینوژنولیز اولیه مشابهDIC بوده و تمایز این دو از هم مشکل میباشد. البته سطح فیبرینوپپتید A در فیبرینوژنولیز طبیعی بوده، در حالیکه در DIC افزایش مییابد.
بیماری کبدی
نتایج تستهای آزمایشگاهی در بیماری کبدی و DIC مشابه هم میباشد. در جدول ذیل تفاوت بین این سه بیماری یعنی DIC، فیبرینوژنولیز اولیه و بیماری کبدی خلاصه شده است.
استفاده از تستهای آزمایشگاهی در تمایز بین DIC، فیبرینوژنولیز اولیه و بیماری کبدی شدید |
|||
بیماری آزمایش |
DIC |
فیبرینوژنولیز اولیه |
بیماری کبدی شدید |
شمارش پلاکت |
↓ |
N |
↓ |
PTT |
↑ |
↑ |
↑ |
aPTT |
↑ |
↑ |
↑ |
دیدایمر |
↑ |
N |
N |
فیبرینوژن |
↓ |
↓ |
↓ |
پلاسمینوژن |
↓ |
↓ |
↓ or N |
فیبرینوپپتید A |
↑ |
N |
N |
آنتیترومبین |
↓ |
N |
↓ |
گسترش خون محیطی |
شیستوسیتها |
طبیعی |
ماکروسیت، سلولهای تارگت، آکانتوسیت |
آفیبرینوژنمی ـ هیپوفیبرینوژنمی
فیبرینوژن در آفیبرینوژنمی اصلاً وجود نداشته درحالیکه در هیپوفیبرینوژنمی به مقدار کم وجود دارد، لذا اندازهگیری فیبرینوژن در جهت افتراق این دو حالت مفید است.
کمبود فاکتور X, V, II
کمبود این فاکتورها اگرچه نادر بوده، ولی محتمل است، لذا اندازهگیری آنها به منظور تشخیص باید انجام گیرد.
مرحلهی پنجم: تعیین نوع فاکتور مهار کننده
زمانیکه میزان PT و aPTT با انجام آزمایش Mixed به سطح طبیعی خود برنگشت، باید به عوامل زیر توجه نمود:
هپارین یا مهار کننده مستقیم ترومبین (نظیر لپيرودین، آرگاتروبان)
حضور هپارین یا مهار کنندههای مستقیم ترومبین، بهسادگی از بررسی پرونده بیمار مشخص میشود، با این حال اگر نمونهی خون با کاتتر آغشته به هپارین جمعآوری شده باشد، ممکن است تشخیص را منحرف نماید. در این موارد بهتر است نمونهی خون از یک ورید محیطی گرفته شود. روش دیگر، انجام آزمایش زمان ترومبین و زمان رپتیلاز میباشد. زمان ترومبین با مصرف هپارین و مهار کننده مستقیم ترومبین، افزایش یافته، در حالی که زمان رپتیلاز، طبیعی خواهد بود.
مهار کننده فاکتورهای I، II، V، X
اگرچه مهار کنندههای این فاکتورها نادر میباشند اما اندازهگیری آنها در تأیید تشخیص میتواند مفید باشد.
لوپوس آنتیكوآگولانت
به منظور تأیید وجود لوپوس آنتیکوآگولانت از آزمایشی استفاده میشود که در آن با افزودن فسفولپید، زمان انعقاد طبیعی میگردد. اگر آزمایش مثبت شد، باید مشخص شود که آیا بیمار سایر معیارهای سندرم آنتیبادی ضد فسفولپید را دارد یا خیر. همچنین باید بیماریهایی که میتوانند باعث تولید لوپوس آنتیکواگولانت شوند را بررسی نمود.
بیماریهای همراه با لوپوس آنتیکوآگولان |
|
بیماریهای اتوایمیون |
لوپوس اریتماتوز منتشر، آرتریت روماتوئید، سندرم آنتیفسفولپید اولیه، سندرم همپوشان (overlap) |
القاء شده با دارو |
هیدرالازین، پروکاینامید، کلرپرومازین، کینیدین |
اختلالات لنفوپرولیفراتیو |
لنفوما، لوسمی مویی شکل، ماکروگلوبینمی والدنشتروم |
عفونت |
ویروسی، باکتریایی، پروتوزوآیی (تک یاختهای) |
سایر |
ایدیوپاتیک، حاملگی، بدخیمیهای توپر |
↑ PT and aPTT |
Known precipitant of or condition associated with DIC ↓fibrinoger platelet count Schistocytes on blood smear ↑ D-dimer ↓ DIC |
Is the PT and aPTT spuriousiy elevated?* |
If ↑ PT and aPTT are not due to medication, consider common causes (liver disease, DIC, vitamin K deficiency) |
Repeat tests are normal → no further evaluation necessary |
Repeat PT and aPTT remain ↑→ consider medication-induced (therapy with heparin, warfarin, or direct thrombin inhibitor)** |
Known history of liver disease Stigmata of chronic liver disease ↓ albumin ↑ AST and ALT ↓ Liver disease |
Clinical presentation and testing not consistent with liver disease or DIC → Consider vitamin K deficiency. Administer vit K |
Correction of PT and aPTT → factor deficiency |
No correction of PT and aPTT→performmixing study |
No correction of PT and aPTT → factor inhibitor |
Perform specific assays to identify factort deficiency (I, II, V, X) |
Evaluate for inhibitor factort (I, II, V, X) or lupus anticoagulant^
|
Correction of PT and aPTT → vitamin K deficiency |
آزمایشات غربالگری نوزادان
ارزیابی کیفیت خدمات در آزمایشگاههای تشخیص طبی تهران با استفاده از مدل سروایمپرف
ارزیابی کیفیت خدمات در آزمایشگاههای تشخیص طبی تهران با استفاده از مدل سروایمپرف
دکتر مسعود کیماسی: دکترای تخصصی مدیریت بازاریابی (عضو هیئت علمی دانشکده مدیریت دانشگاه تهران )